loading...
***من و بهار***

^امیر و بهار^ بازدید : 93 شنبه 14 مرداد 1391 نظرات (5)

شیشه ای میشکند

یک نفر میپرسد

که چرا

شیشه شکست؟

یک نفر میگوید:

شاید این رفع بلاست

دیگری میپرسد

شیشه پنجره را باد شکست؟

دل من سخت شکست

هیچ کس هیچ نگفت

غصه ام را نشنید

از خودم میپرسم"

ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود.

^امیر و بهار^ بازدید : 102 جمعه 13 مرداد 1391 نظرات (0)

 

جوک های خنده دار

 

غضنفرمیره عروسی میبینه همه روکمرشون موبایل گذاشتن میره بیرون دوباره برمیگرده بهش میگن اینچه روکمرت میگه ا برام فکس اومده

 

هموطن گرامی یارانه شما به زودی قطع خواهد شد،

شما در قصابی دیده شدید.

(گشت نامحسوس ستاد هدفمندی یارانه ها)

غضنفر موبایل می خره

صفرشو می بنده !!!

 

غضنفر کیس کامپیوترش رو می بره تعمیرگاه

میگه : آقا اینو برای ما تعمیر کن

مرده میگه : چه مشکلی داره ؟

میگه : نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد !

 

به غضنفر میگن وقتی زنت خونه نیست چیکار میکنی؟

میگه : استراحت

میگن وقتی هست چی ؟

میگه : استقامت !!!

معلم از شاگردش می پرسه : چرا ساعت اسیا از امریکا جلو تره ؟

شاگرده میگه : واسه اینکه آسیا زود تر از آمریکا کشف شد !

میدونى تو شهر غضنفر به رنگ صورتى چى میگن ؟

قرمز آسمانى !!!

نامزد غضنفر بهش میگه یه حرفی بزن تا قلبم وایسه

غضنفر بعد از کمی فکر میگه : ” داداشت پشت سرته ! ”

غضنفر تو روزنامه یک آگهی استخدام می بینه

که “به یک مهندس کامپیوتر مجرب و باسابقه نیازمندیم”.

خلاصه فرداش کت و شلوار می پوشه و تیپ میزنه و میره واسه مصاحبه

اونجا مدیر پرسنلی ازش می پرسه : شما مدرکتون از کدوم دانشگاهه ؟

غضنفر میگه : من که مدرک ندارم !

یه روز یه چوپان میره خواستگاری

بهش میگن چه کاره ای ؟

میگه : مهندس دامپیوتر و پشم افزار!

چوپان دروغگو میمیره تو اون دنیا

ازش می پرسن اسمت چیه؟

میگه دهقان فداکار

 

 

^امیر و بهار^ بازدید : 87 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (1)
 

گل های زیبا

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود

شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر

مهربانی حاکم کل مناطق می شود

^امیر و بهار^ بازدید : 92 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

عکس های عاشقانه و زیبا ( فانتزی )

طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته

شعر مي گويم به يادت در قفس غمگين و خسته

من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي

ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي مستي

^امیر و بهار^ بازدید : 75 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

دو چیز را همیشه فراموش کن:

خوبی که به کسی می کنی

بدی که کسی به تو می کند


همیشه به یاد داشته باش:

اگر در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار

اگر در سفره ای نشستی شکمت را نگه دار

اگر در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار

اگر در نماز ایستادی دلت را نگه دار


دنیا دو روز است:

یک روز با تو و یک روز علیه تو

روزی که با توست مغرور مشو

و روزی که علیه توست مایوس نشو

چرا که هر دو پایان پذیرند


آموختن را بکار ببند:

به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش نگاه ندارد

به دستانت بیاموز که هر گلی ارزش چیدن ندارد

به دلت بیاموز که هر عشقی ارزش پرورش ندارد


سه چیز را از هم جدا کن:

عشق، هوس و تقدیر

چون اولی مقدس است و دومی شیطانی

اولی تو را به پاکی می برد و دومی به پلیدی


^امیر و بهار^ بازدید : 88 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

نگاهت را به کسی دوز که قلبش برای تو بتپه چشمانت را با نگاه کسی

اشنا کن که زندگی را درک کرده باشه

سرت را روی شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت تو را

بشناسه

آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه لبخندت را نثار

کسی کن که دل به زمین نداده باشه

رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس کرده باشه

چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه اما عاشق کسی باش

که تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند

^امیر و بهار^ بازدید : 121 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (1)
تفكيك جمله **دوستت دارم**

( د ) : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند .

( و ) : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد .

( س ) : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای که مرا در آغوش گرمت میهمان کنی . ..

( ت ) : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی که از خدا تکه ای نور طلب کردم .

( ت ) : تپش های قلبم در گرو عشق توست که در رگهای زندگیم جاریست .

( د ) : دوری از تو را باور ندارم ، حتی در رویا ، که من ذره ای از وجود عاشقت گشته ام .

( ا ) : آرام دل بیقرار و عاشقم در چشمان روشن تو موج می زند ، وقتی به دریای نا آرام اشکهایم می نگری .

( ر ) : راز مرگ دلتنگی هایم ، روزیست که دستان گرم تو پناه دستان سرد و بی نصیبم باشد .

( م ) : مهتاب می سوزد ، تا ابد ، در آتش عشقت . که درد را به جان خریده است در بازار عاشقی

^امیر و بهار^ بازدید : 93 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (2)

راستشو بگو !!!! دلت شماره چنده ؟؟؟

1- یکی دلش به صد دل بنده ...

2- یکی صددل ، به یه دل می بنده ...

3- یکی یه دل ، به یه دل می بنده و تا آخر پایبنده ...

4- یکی نمی دونه دلش به کی بنده ...

5- یکی هر بار به یکی دل می بنده ...

6- یکی دل می بنده که بخنده ...

7- یکی هم دلش آکبنده ، مونده به کی ببنده ...

همیشه مهم توبودی اگه غروری بود برای تو بود......

اگه احساسی بود بازم برای تو بود....

ومن قانع به یه نگاهت بودم........نگاهی که همیشه یه چیزی شبیه غم غریب یا یه غروب پاییزی توش بود .........

یه حسی بهم میگفت باهات نمی مونه وحالا نمیدونم حرفات رو باور کنم یا کارات رو.......

دل به کلمات عاشقانت بسپارم یا از کارای نا مهربونت دلگیر بشم.......

می بینی هنوز هم برنده ی این بازی تویی و هنوزم دل من نمیخواد مرگ عاطفه هارو باور کنه.......

^امیر و بهار^ بازدید : 88 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

احساس تازه

یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم
یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم

یه احساسی به تو دارم شبیه شوق و بیخوابی
تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی

تا دستای تو راهی نیست دارم از گریه کم میشم
تو مرز بین من با تو دارم شکل خودم میشم

مث گلهای بی گلدون هنوزم مات بارونی
تو از دلتنگی دریا توی توفان چی می دونی؟

نمی دونم کجا بودم که رویاهامو گم کردم
که می سوزم که می میرم اگر که از تو برگردم

خودم بودم که می خواستم همه دنیای من باشی
ببین غرق توام اما هنوز می ترسی تنها شی

یه احساسی به تو دارم یه جوری از تو سرشارم
یه کم این حسّو باور کن که بی وقفه دوست دارم

یه احساسی به تو دارم شبیه عشق و دل بستن
تو هم مثل منی اما یه کم عاشق تری از من

^امیر و بهار^ بازدید : 104 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

در آغوشم بگير بگذار براي آخرين بار گرمي دستت را حس كنم

و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز كنم

نگاهم كن و التماسم را در چشمانم بخوان

قلبم به پايت افتاده است نرو

لرزش دستانم و سستي قدمهايم را نظاره كن

تنها تو را مي خواهم بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم

و بگذار دوباره در آغوشت به خواب روم

نرو.....

نگذار دوباره تنها شوم....

نرو.....

 

^امیر و بهار^ بازدید : 84 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

یه صفحه سفید، به همراه یک قلم

این بار حرف ،حرف نگفته ست

یک حرف تازه

نه از تو ...

هی فکر می کنم

هی با قلم به کاغذ سیخ می زنم

اما

دیگر تمام صفحه ها معتاد نامت اند

انگار این قلم

جز با حضور نام تو فرمان نمی برد


 

^امیر و بهار^ بازدید : 92 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

باید ببینمت !

چرا که روی نوار قلبی ام

پیوسته نام تو بود

و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام . . .

تو را تجویز کرده است ! ! !

بیا ، تا دیر نشده .

^امیر و بهار^ بازدید : 69 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (1)

آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    دوست دارید سایت در کدام زمینه بیشتر فعالیت کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 3,806